در دفاع از چندصدایی: پاسخ به بیانیه‌ای که تنوع را تهدید می‌خواند

گروهی از چهره‌های فرهنگی و دانشگاهی در بیانیه‌ای با انتقاد شدید از آنچه «قوم‌گرایی»، «تحریف اصل ۱۵ قانون اساسی» و «تقلیل نوروز به مراسم محلی» خواندند، اقدامات دولت درباره تنوع زبانی و فرهنگی به ویژه در کردستان را محکوم کردند. آنها نسبت به طرح مسائلی چون آموزش زبان‌های محلی و فدرالیسم هشدار داده و اظهارات رئیس‌جمهور ترکیه درباره «نوروز ترکی» را نیز تحریک‌آمیز دانستند.
نوشتار حاضر نقدی مستدل بر این بیانیه است و تلاش دارد تا ابعاد گفتمانی، حقوقی و سیاسی آن را بررسی کند و نشان دهد که چنین رویکردهایی چگونه به تضعیف عدالت زبانی، حقوق بشر و انسجام اجتماعی در جامعه‌ای چندفرهنگی مانند ایران می‌انجامد.
نقد جاری نشان میدهد که نویسندگان این بیانیه، به‌ جای دفاع از آزادی بیان، از آن ترسیده‌اند. آن‌ها به جای همبستگی با گروه‌های متنوع زبانی، فرهنگی و سیاسی، خواسته‌های مشروع برای تعیین شکل حاکمیت و توزیع قدرت را تهدید دانسته‌اند. این نه دفاع از ایران، که دفاع از ساختاری است که ایران را از درون می‌فرساید. حمله به مردم به‌خاطر ابراز هویت، زبان و خواست سیاسی‌شان، چیزی نیست جز هراس از دموکراسی، تمرکززدایی و مشارکت برابر در ساخت آینده‌ی ایران.

مقدمه ای بر حق تعیین سرنوشت

حق تعیین سرنوشت حقی است که ملل براساس آن سرنوشت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خود را آزادانه برمی‌گزینند. این حق از آغاز سازمان ملل در منشور و اسناد بین‌المللی ثبت و تفسیر شده، اما در تعریف، دامنه و تعارض احتمالی با تمامیت ارضی دولت‌ها همچنان پیچیدگی‌هایی دارد.
اهمیت آن از جایگاهش در حقوق بین‌الملل و تأثیر عمیق بر هویت‌ها و جوامع خودمختاری‌خواه ناشی می‌شود. از یک سو گذار مسالمت‌آمیز از استعمار و رفع تبعیض را تسهیل می‌کند و از سوی دیگر می‌تواند زمینه تنش، جدایی‌طلبی و درگیری را فراهم سازد. این تناقضات نیازمند بررسی نقادانه و درک عمیق‌تر است.
این مقاله مبانی نظری و فلسفی حق تعیین سرنوشت را بررسی کرده، اسناد بین‌المللی مرتبط را می‌کاود و محدودیت‌های اعمال آن را روشن می‌سازد.

ژن-ژیان-ئازادی و دشمنانش

انقلابش بنامیم، جنبش یا حرکت اعتراضی، ژن-ژیان-ئازادی (زن-زندگی-آزادی) یک نقطه عطف تاریخی در صحن اجتماعی و سیاسی ایران معاصر است و با تمامی حرکات و جنبش‌های سیاسی و اجتماعی پیش از خود تفاوت ماهوی دارد. اگر جنبش‌ها و حرکات اعتراضی اوایل انقلاب، غالباً سیاسی، عقیدتی بودند، جنبش‌های پس از آن تا جنبش ژینا عموماً یا اقتصادی، طبقاتی یا سیاسی معطوف به اصلاحات بوده‌اند. ژن-ژیان-ئازادی با وجود اقبال عمومی و توجه جهان، در ایران اما به صورت طبیعی سه دسته نیروی مخالف و توأمان دارد که عبارتند از «گفتمان دینی»، «سنت پدرسالاری» و «رویکرد اقتدارگرایی». سه دسته قابل تفکیک و ترکیب که در یک نقطه کانونی، یعنی “اقتدارگرایی” و در یک راهبرد یعنی «هراس‌افکنی» با هم اشتراک رویه دارند.

تمامیت ارضی و یکپارچگی سرزمینی: یک خوانش انتقادی

در منشور مهسا به جای عبارت تمامیت ارضی از عبارت یکپارچگی سرزمینی استفاده شده و به نوعی به پذیرش تنوع هویتی مردم ایران مشروط شده و مسئول حفاظت از آن هم ارتش دانسته شده است. این نوشتار، بر مبنای تعریف تمامیت ارضی در منشور ملل متحد و آراء دیوان دادگستری بین‌المللی به این دیدگاه انتقاداتی وارد و برای رفع آنها دو عبارت «تمامیت سرزمینی» برای تعریف کشور و «یکپارچگی حاکمیتی» برای توصیف مدل حاکمیت بر قلمرو سرزمینی پبشنهاد کرده است.

شورای پیروزی

در این سند، به اختصار ساختار یک شورای عملیاتی فراگیر پیشنهاد شده که با در نظر گرفتن تفاوت ها و اختلاف نظرها، همه ی گروه ها را برای طراحی و اجرای فعالیت های موثر بر پیروزی انقلاب ترغیب می کند. ساختار پیشنهادی مبتنی بر 5 تیم 7 نفره با تنوع جنسیتی، هویتی، عقیدتی و جغرافیایی است که در هماهنگی و با رای برابر در قالب یک شورا فعالیت های لازم برای پیشبرد انقلاب را تعیین، تدوین و اجرا کرده و به طور منظم و شفاف به مردم گزارش میدهند.

در انتقاد از نظام پادشاهی در ایران

نظام پادشاهی یک نظام مادام‌العمر است که با ایجاد انجماد در رأس هرم، باعث تمرکز و سکون قدرت در دست گروه‌های وابسته به نهاد پادشاهی می‌شود. این نظام مبتنی است بر حکومتی فردی با اختیارات بیشمار و بدون مسئولیت‌پذیری که به دلیل طبع مرکزگرایانه و انحصارطلبانه‌ی خود، علیه شکل‌گیری ساخت‌های اجتماعی و سیاسی دموکراتیک و شفاف بوده و بالذاته علیه تکثر است. نظام پادشاهی در خنثی‌ترین حالت زائده ای ناکارآمد و اضافی است که وبال گردن ملت و مزاحم فعالیت دولت است.