همه ما مدتهاست در جریان کولبران کردستان و مشکلاتشان هستیم. کاری غیر قانونی، بسیار فرسایشی، خطرناک و کم درآمد برای تعداد قابل توجهی از انسان هایی که دستشان به هیچ کار قانونی، انسانی، کم خطر و با درآمد قابل قبول نمی رسد. اینکه چنین فعالیتهایی در این حجم و برای این مدت طولانی در چند استان در حال انجام است، به خودی خود نشانه شکست برنامههای اقتصادی (در صورت وجود) دولت است.
مدتی است و به ویژه بعد از ماجرای درخواست استقلال کردستان عراق و حمله دولت مرکزی به استانهای کردنشین عراق و پشتیبانی ایران از آن اقدامها، مرزهای غربی به روی تجارت عمومی (تجارت خاص همچنان ادامه دارد) بسته شده است. این کار عمدتا برای تنبیه دولت محلی کردستان صورت گرفت ولی عواقب آن به تعطیلی فعالیتهای اقتصادی مرزنشینان از جمله بازرگانان، پیشه وران، مغازهدارن و کولبران انجامید.
خوب، قابل انتظار بود که دولت مرکزی نه این موضوع را پیشبینی کرده باشد، نه فکری برای آن کرده باشد و نه برنامهای برای حل مشکل داشته باشد. نتیجه قابل انتظار این بود که تعداد زیادی بیکار و بی درآمد می شوند و خانواده های زیادی با مشکلات معیشتی بیشتر و عمیقتر مواجه شوند. دقت داشته باشید که استانهای مرزی به طور عموم و استانهای کردنشین به طور اخص دارای هیچ زیرساخت اقتصادی قابل اعتنایی نبوده و به شدت متزلزل هستند. حال این امر اتفاق افتاده و بر اثر بیبرنامگی (یا حتی گیجی و آشفتگی) دولت، عملا تبدیل به یک مشکل و نارضایتی اجتماعی شده است که علائم آن بر همه مشهود است. متاسفانه همه دولت ها تخصص ویژه ای در زمینه تبدیل مشکلات اجتماعی به مسائل سیاستی و امنیتی دارند و این موضوع را هم به سرعت دارند به یک مشکل امنیتی جدی تبدیل می کنند. آن هم در جایی که نه تنها مسائل اقتصادی طاقت مردم را طاق کرده، بلکه مشارکت دولت و نیروهای نظامی در برخورد با کردهای عراق و سکوت در مقابل (یا همکاری مخفیانه با) ترکیه در زمینه اشغال افرین در سوریه، مردم مناطق کردنشین کشور را به شدت به اقدامات دولت بدبین کرده است. در نظر داشته باشید که مردم این مناطق بیشترین و عمیق ترین زخم ها را از عراق بر تن و روح خود دارند و درک این رفتار دولت در حمایت همه جانبه از عراق حتی علیه کردها برایشان قابل درک و قبول نیست! هرچند ممکن است این امر خوشایند برخی نباشد، ولی واقعیت دارد.
حالا، در این میان تعدادی از نماینده های مناطق کردنشین در نامه ای به رئیس جمهور اخطار کرده اند که وضعیت بحرانی است و درخواست کرده اند که مرزها باز شوند. صرفنطر از اینکه این نامه خوب یا موثر هست یا خیر و دولت کاری در این زمینه انجام خواهد داد یا نه، موارد زیر می تواند برای خوانندگان جالب باشد:
- نمایندگان تقاضا نکرده اند که یک فکر اساسی بشود و زیرساخت های اقتصادی توسعه داده شوند و شغل پایدار ایجاد شود. این امر نشانه ناامیدی نمایندگان از بهبود وضعیت است، لذا با ناامیدی و اشاره به دلیری و از جان گذشتگی و مرزبانی این مردم در واقع تقاضای یک مُسکن کرده اند!
- این تقاضا به خودی خود نشان دهنده این است که دولت هیچ برنامهای ندارد و حتی این مشکل را هنوز به رسمیت نشناخته است!
- تقاضای باز کردن مرزها و از سرگیری فعالیت های کولبری یعنی اینکه ما به گلوله خوردن کولبران راضی هستیم، فقط اجازه بدهید بروند و برای خانوادههایشان نان دربیاورند. آن هم فقط نان خشک! (درآمد کولبری به سختی کفاف یک زندگی فقیرانه را میدهد).
- انجام فعالیتهای کولبری یعنی عدم وجود بیمه، عدم وجود سابقه کار و عدم حمایت از طرف هیچ مرجعی! یعنی کف دست گرفتن جان برای لقمه ای نان. یعنی مورد سوء استفاده قرار گرفتن توسط سرمایه داران و قاچاقچیان بزرگ و یقه سفید که اتفاقا اغلبشان مرکز نشین هستند و دستشان به جاهای مهم می رسد تا با خیال راحت جنس های قاچاقشان را وارد کرده و در بازارهای رسمی تهران و ارومیه و اصفهان و شیراز و مشهد به فروش برسانند و حتی گارانتی هم بدهند!
دیروز آقای رئیس جمهور گفتتد که از طریق فضای مجازی دو میلیون (وزیر اصلاح کردند البته!) شغل ایجاد کرده اند، تبریک! بگذریم که اینها چجور شغل هایی هستند و آیا با تعریف شغل سازگارند و آیا تحت پوشش خدمات اجتماعی هستند و آیا اساسا دولت در این زمینه دخالت مثبتی داشته با نه. با این حال کاش ایشان یا وزیر کار گزارش می دادند که چه تعداد از این شغل ها در مناطق مرزی و به ویژه استان های کردنشین ایجاد شده و از آن مهمتر برنامه شان برای توسعه شغل های مبتنی بر فناوری و فضای مجازی در این مناطق چیست؟