مقدمه ای بر حق تعیین سرنوشت

حق تعیین سرنوشت حقی است که ملل براساس آن سرنوشت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خود را آزادانه برمی‌گزینند. این حق از آغاز سازمان ملل در منشور و اسناد بین‌المللی ثبت و تفسیر شده، اما در تعریف، دامنه و تعارض احتمالی با تمامیت ارضی دولت‌ها همچنان پیچیدگی‌هایی دارد.
اهمیت آن از جایگاهش در حقوق بین‌الملل و تأثیر عمیق بر هویت‌ها و جوامع خودمختاری‌خواه ناشی می‌شود. از یک سو گذار مسالمت‌آمیز از استعمار و رفع تبعیض را تسهیل می‌کند و از سوی دیگر می‌تواند زمینه تنش، جدایی‌طلبی و درگیری را فراهم سازد. این تناقضات نیازمند بررسی نقادانه و درک عمیق‌تر است.
این مقاله مبانی نظری و فلسفی حق تعیین سرنوشت را بررسی کرده، اسناد بین‌المللی مرتبط را می‌کاود و محدودیت‌های اعمال آن را روشن می‌سازد.